رویای جوانی

من برای سال ها می نویسم

رویای جوانی

من برای سال ها می نویسم

تنها تو

تو زیبا ترین رویای جوانی من

جاودانه ترین عشق زندگانی من

تنهاترین رویایی که حقیقت زندگی ام شد

در آن زمان عسرت که چونان غنچه ای رسیده باز شد

گل سرخی زیبا که جا به جای من خوار شده  پر از خار را

در باغچه ی کوچک زندگی زینت می داد

درست مثل قطره های زلال باران

که بر زمین ترک خورده ببارد

وبوی خوش خاک مرطوب را بی هیچ منتی

به فضای حقیر خانه ام هدیه کند

بوی خوش زندگی

در وانفسای نومیدی و مرگی که میرفت تا همه وجودم را تسخیر کند

از تمام آرزوهای دور و دراز جوانی ام

تنها تو مانده ای

تنها تو چون اقیانوسی عمیق و زلال مملو از وفا

مملو از نشاط و صداقت

وعاری از هرچه دلتنگی هرچه بی رنگی

که شادمانه ترین موج بی وقفه زندگی باشی

تا سکون مرداب گونه مرا از خاطر بزدایی

و نرم و آرام و پیوسته

هوای تازه بهاری دلکش را

به نفس هایم بیامیزی

ای تنها رویای تعبیر شده جوانی ام

همچنان ببار مثل باران نرم اردیبهشت

و صحرای خشک وجودم را سیراب کن

تا چهره تلخ و عبوس دلتنگی

از باغچه کوچک زندگی ام پاک شود

وغنچه های شیرین لبخند

مجالی به اشک درماندگی نبخشد

 تا چارچوب وجودم بازهم به گل نشیند وجهان پیش رویم را

به معنای بزرگ عشقی پاک پیوند زند

که اگر نبود مهر آفتاب گونه ات

سال ها پیش درتاریکی غم و اندوه مرده بودم بی آنکه زندگی را هجی کنم .

تو ای رویای پرشکوه جوانی ام با من بمان

که تنها دلیل رضایتم هستی

در این سالیان عقیم نارضایتی ... تنها دلیل رضایت ام .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد