نفس میزند موج
نفس میزند موج
ساحل نمیگیردش دست
پس میزند موج
فغانی به فریادرس میزند موج
من آن راندهی ماندهی بیشکیبم
که راهم به فریادرس بسته
دست فغانم شکسته
زمین زیر پایم تهی میکند جای
زمان در کنارم عبث میزند موج
نه در من غزل میزند بال
نه در دل هوس میزند موج
رهاکن رهاکن
که این شعلهی خرد چندان نپاید
یکی برق سوزنده باید
کزین تنگنا ره گشاید
کران تا کران خار و خس میزند موج
گر این نغمه این دانهی اشک
درین خاک رویید و بالید و بشکفت
پس از مرگ بلبل ببینید
چه خوش بوی گل در قفس میزند موج
گفت پیلی را آوردند بر سر چشمه ای که آب خورد..خود را در آب می دید و می رمید..پیل می پنداشت که از دیگری می رمد،نمی دانست که از خود می رمد...
همه اخلاق بد- از ظلم و کین و حسد و حرص و بی رحمی و کبر - چون در دست توست نمی رنجی ، چون آن را در دیگری می بینی ، می رمی و می رنجی؟
بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
که به بالای چمان از بن و بیخم برکند
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند
هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود..به جامع کوفه درآمدم دلتنگ..یکی را دیدم که پای نداشت..شکر نعمت حق تعالی به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم......
سعدی
صدها راه برای پند و اندرز دادن وجود دارد اما بیشتر بدترین گونه آن ، که همان رو راست گفتن است را برمی گزینیم....
ارد بزرگ
با پول میشه یه خونه خرید اما وطنو نه
با پول میشه تختخواب خرید اما خوابو نه
با پول میشه کتاب خرید اما علمو نه
با پول میشه ساعت خرید اما زمانو نه
با پول میشه دارو خرید اما سلامتیو نه
با پول میشه یه مقامو خرید اما احترامو نه
با پول میشه خون خرید اما زندگیو نه
با پول میشه س*ک*سو خرید اما عشقو نه
با پول میشه بیمه خرید اما امنیتو نه
با پول نمیشه همه چیو خرید اما با قدرت اراده میشه...
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن.....
مولانا
در کلاس روزگار
درسهای گونه گون هست
درس دست یافتن به آب و نان
درس زیستن کنار این و آن
درس مهر
درس قهر
درس آشنا شدن
درس با سرشک غم ز هم جدا شدن
در کنار این معلمان و درسها
در کنار نمره های صفر و نمره های بیست
یک معلم بزرگ نیز
در تمام لحظه ها تمام عمر
در کلاس هست و در کلاس نیست
نام اوست:مرگ
و آنچه را که درس میدهد
زندگیست
فریدون مشیری