رویای جوانی

من برای سال ها می نویسم

رویای جوانی

من برای سال ها می نویسم

نه صدایی، نه سکوتی؛ نه درنگی، نه نگاهی!

بغض خفه کننده ای گلومو گرفته... هر لحظه میخواد بترکه اما بیشتر از چند قطره اشک که گونه هامو خیس کنه نیست... نه حرفم میاد و نه دوست دارم چیزی بگم...

 خسته ام از دنیایی که جواب راستی و فداکاری و تحمل ماهها و سال ها زحمت.اونی نیست که انتظارشو داری...

آدمایی که به چشم یه فرصت برای بالا رفتن خودشون بهت نگاه میکنن..آدمایی که تو رو پول میبینن.کتاب میبینن.پله واسه بالا رفتن میبینن..و هزار چیز دیگه که نگفتنش بهتره....

خسته ام از بی حرمتی ها و اندازه نگه نداشتن ها...... نه صدایی نه سکوتی؛نه درنگی نه نگاهی

 

نظرات 3 + ارسال نظر
هوس مبهم شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:58 ق.ظ http://esoterictemptation.blogspot.com

انتظار دیگه ای داشتی؟/؟؟

niaz شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:31 ب.ظ http://neici.blogspot.com

درساتو بگیر و آروم باش.. مراحلش همیناست..

مرسی خانم زرین بخش!...بابت همه چی...

Mah یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:28 ب.ظ

چه همدلی رفیق!
:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد