آدم گاهی از درون چیزی کوچک ، می تواند چیزهای بزرگی برای زندگی کشف کند..در این مواقع هیچ نیازی به توضیح نیست..فقط باید نگاه کنی....
اونجاکی
گفتم: نگرد...نیست
اینان که دیده ای ، در کوچه های شهر
یا غول رهزنند
یا گول برزنند
تنها لباسشان همرنگ آدمی است
خندید و گفت : آی..از خویشتن ملول!
انسان حقیقتی ست
کو را نمی توان مانند عطر گل
در غنچه ها شناخت
او را نمی توان در کوچه باغ یافت
یا در خیال یافت
باروی محکمی ست
باید به دست خویش
یک عمر، خشت خشت
بر هم نهاد و ساخت
خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن
ز غم های دگر غیر از غم عشقت رها کن
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکسته قلب من جانا ، به عهد خود وفا کن
خدایا بی پناهم ، ز تو جز تو نخواهم
اگر عشقت گناهست ، ببین غرق گناهم
دو دست دعا ، فرا برده ام به سوی آسمان ها
که تا برکشم ، به بال غمت ، رها در کهکشان ها
چو نیلوفر عاشقانه چنان می پیچم به پای تو
که سر تا پا بشکفد گل ز هر بندم در هوای تو
به دست یاری ، اگر که نگیری تو دست دلم را دگر که بگیرد ؟
به آه و زاری اگر نپذیری شکسته دلم را که پذیرد؟
دست عشق از دامن دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود : ایست!
باد را فرمود : باید ایستاد؟
آن که دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد.....
قیصر امین پور
روزگاریست که ما را نگران می داری
مخلصان را نه به وضع دگران می داری
نه گل از دست غمت رست و نه بلبل در باغ
همه را نعره زنان جامه دران می داری
حافظ شیرازی
<>< الهنا عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک ><>
الهی با فضل و بخشش خودت با ما رفتار کن و نه با عدلت
عدالت خدا شاید در ظاهر دنیا آشکار نباشه.. علتشم اینه که حکمت همه چیزو نمیدونیم اما خدا خوب میدونه چه کار داره میکنه... عدالت تو فطرت همه ادما ارزش داره و همه اونو طلب میکنن اما یه جا هست که عدالت خدا رو نمی خوایم..وقتی که ریشمون پیش خدا گیر کرد با لطف و بخششش باهامون رفتار میکنه..همینه که حتی من از خدا به دور هم امید بهشت دارم
البته و البته که خدا از حق دیگر بنده هاش کوتاه نمیاد و این بخششا از حق خودشه ( به قولی حق الله)
وداع یه مادر با بچه هاش تلخ ترین پایان واقعی ترین عشقه ...گرچه هرگز این عشق نمی میره و انجامی بر اون متصور نیست اما یه جورایی انتهای خطه.. وقتی که محبت اون مادرو به یه طوطی میبینی.بغض فروخفته در گلوش برای قربون صدقه رفتن بچه هاش برات تداعی میشه و .............
من قبول ندارم که عشق مادر به بچش غریزه اس و لابد از همین دیدگاهم ارزش چندانی نداره... خدایا عاشقان را غم مده شکرانه اش با من! (مثه نوشته های پشت اتوبوسا شد!!)
از خدا میخوام که امتحانای سخت ازمون نگیره...
نگاه توست که رنگ دگر دهد به جهان
اگر که دل بساری به مهر ورزیدن
اگر که دیده ات خو نکند
به بد دیدن
فریدون مشیری
بیا بگشای در بگشای دلتنگم