سر از دریا برون آورد خورشید
چو گل، بر سینه دریا، درخشید
شراری داشت، بر شعر من آویخت
فروغی داشت، بر روی تو بخشید !
آخرین کلمات یک داور فوتبال: نخیر آفساید نبود!
آخرین کلمات یک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرین کلمات یک دیوانه: من یه پرندهام!
آخرین کلمات یک سرنشین اتوموبیل: برو سمت راست راه بازه...
آخرین کلمات یک غواص: نه این طرفها کوسه وجود نداره...
آخرین کلمات یک فضانورد: برای یک ربع دیگه هوا دارم...
آخرین کلمات یک قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم...
آخرین کلمات یک قهرمان اتوموبیل رانی : پس مکانیکه میدونه که با ...
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی: قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
آخرین کلمات یک کوهنورد: سر طناب رو محکم بگیری ها...
آخرین کلمات یک گروگان: من که میدونم تو عرضه شلیک کردن نداری...
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه: این آزمایش کاملاً بیخطره...
آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرین کلمات یک معلم رانندگی: نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...
آخرین کلمات یک نارنجکانداز: گفتی تا چند بشمرم؟
آخرین کلمات یک الکتریسین: خوب حالا روشنش کن...
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر: فکر میکنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بندباز: نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره...
آخرین کلمات یک بیمار: مطمئنید که این آمپول بیخطره؟
آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیهام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه...
آخرین کلمات یک پلیس: شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره...
آخرین کلمات یک جلاد: ای بابا، باز تیغه گیوتین گیر کرد...
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون: این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...
آخرین کلمات یک چترباز: پس چترم کو؟
آخرین کلمات یک خبرنگار: بله، سیل داره به طرفمون میاد...
آخرین کلمات یک خلبان: ببینم چرخها باز شدند یا نه؟
به پندار تو :
جهانم زیباست!
جامه ام دیباست!
دیده ام بیناست!
زبانم گویاست!
قفسم طلاست!
به این ارزد که دلم تنهاست؟!
همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش به کسی که تو را آزرده دوبار اعتماد نکنی....
گابریل گارسیا مارکز
شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود
سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود
به پرستو ، به گل ، به سبزه درود !
فریدون مشیری
شعرای فریدون مشیری رو خیلی دوست دارم.به خاطر اینکه فریدون عاشق زیباییهاست... ستایشگر خوبی و پاکی و زیبایی و مهربانی و طبیعت است.....
سرخوشانند ستایشگر خورشید و زمین
همه مهر است و محبت نه جدال است و نه کین
اشک میجوشد در چشمه چشمم ناگاه
بغض میپیچد در سینه سوزانم ، آه
پس چرا ما نتوانیم که این سان باشیم
به خود آییم و بخواهیم که :
انسان باشیم
فریدون مشیری
دیرگاهیست که در خاطر شیدای منی
و در این غمکده ، چون ماه شب تار منی
عاشقی جرم قشنگ من و تو ، باور کن
که تو همدرد من و مرهم هر درد منی
من اگر دورم و دلتنگ از این فاصله ها
تو چو فانوس سپید ، روشنی راه منی
ای تو بی رنگ و منزه ز ریا و تزویر
تو که همرنگ دل و آینه قلب منی
به خدا هیچکسی غیر تو همراه نشد
تو که آوای دل خسته و تنهای منی
رنگ می گیرد این روح کویری از تو
رنگ آبی سخاوت تو که دریای منی
وظیفه حکومت اجرای حداقل هنجارهاست و رسالت روحانیت ابلاغ حداکثر ارزش ها.ابزار اولی قانون است و وسیله دومی کلام.... آخه لا اکراه فی الدین.......
ارزش ها وقتی فرهنگ شدن خودشون حفظ میشن..
تو این وبلاگ خیلی از خودم نمی نویسم اما اتفاقای خوب و بزرگو دوست دارم بنویسم....
دیدی یه وقتایی دنیایی پشیمونی سراغت میاد و با همه وجود از خدا گشایش می خوای؟...
شنیدی خدا جواب دعای یه دل محزونو میده...
شده خدا جواب نده؟!!
خیلی وقت بود ( شاید ۳ماه) خدا یه نعمتشو اونطور که می خواستم ازم گرفته بود... اما امروز تلافی همه روزای گذشته بود.... و من اون عارف ۳ماه پیش نیستم دیگه...و خدا از این همه مدت یه عالمه تغییر مثبتو به اینده من هدیه کرد....خدایا! سپاس....