-
سر بشکند در کلاه.دست بشکند در آستین
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1387 00:19
آستانه بروز ندادن مشکلات از درون یه خانواده.یه مجموعه.یه تیم یا اصلا از دل خودمون تا کجاست؟...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1387 21:45
-
تا کی بجای خود ما نقاب ما حرف بزنه
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1387 01:23
ای بازیگر گریه نکن، ما هممون مثل همیم صبحا که از خواب پا می شیم، نقاب به صورت می زنیم یکی معلّم میشه و یکی میشه خونه به دوش یکی ترانه ساز میشه، یکی میشه غزل فروش کهنه نقاب زندگی تا شب رو صورتای ماست گریه های پشت نقاب مثل همیشه بی صداست کاشکی میشد تو زندگی ما خودمون باشیم و بس تنها برای یک نگاه، حتی برای یک نفس تا کی...
-
بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1387 17:50
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود گاهی تمام حادثه از دست می رود گاهی همان کسی که دم از عقل میزند در راه هوشیاری خود مست می رود گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست وقتی که قلب خون شده بشکست میرود اول اگرچه با سخن از عشق آمده آخر خلاف آنچه که گفته است می رود گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند وقتی غبار معرکه بنشست می رود...
-
قد دهانم.قد دهانت.قد دهانش
شنبه 24 فروردینماه سال 1387 23:34
تصور کن اگر قرار بود هر کس به اندازه دانش خود حرف بزند چه سکوتی بر دنیا حاکم میشد... ناپلئون
-
خیال عشق خوشتر از خیال تو
شنبه 24 فروردینماه سال 1387 00:43
اگر بسویت این چنین دویده ام...به عشق عاشقم نه بر وصال تو...به ظلمت شبان بی فروغ من....خیال عشق خوشتر از خیال تو .....
-
پیداترین پنهان
جمعه 23 فروردینماه سال 1387 00:16
به کسى جمال خود را ننمودهاى و بینم همه جا به هر زبانى، بود از تو گفت و گویى
-
هم بغض
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1387 19:55
از این تیپ آدما که سینه شون مخزن اسرار کلی آدمه خیلی خوشم میاد...نگاه های بازی دارن..اول و آخر تصمیمای ذهن های مختلفیو تو شرایط متفاوتی دیدن... نمیشه تصورش کرد اما همین نزدیکیا انسانای خیلی خیلی بزرگی هستن که برای ساعتی هم که شده هم بغض کسی میشن که هیچوقت ندیدنش ... هنوز به اندازه من هوایی هست..هنوز می شود دل به فردا...
-
سایه روشن زندگی
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1387 01:26
زندگی همین است که هست و چرا و اگر و ای کاش مرام آدمهای حقیر است...دوستان ما تفسیرهای ما از جهانند و دشمنان ما تقصیرهای ما........
-
دل پیچه
شنبه 17 فروردینماه سال 1387 23:59
با همین دیدگان اشک آلود از همین روزن گشوده به دود به پرستو ،به گل،به سبزه درود به شکوفه،به صبحدم،به نسیم به بهاری که می رسد از راه چند روز دگر به ساز و سرود فریدون مشیری
-
این روزها خوب نیستم
شنبه 17 فروردینماه سال 1387 20:27
این روزها خوب نیستم... احساس میکنم روحم آبستن اتفاقات بدیه...از جنس ترکیدن بغض های فروخفته.. دلم میخواد این ۴ماهه اینده رو طی الوقت کنم!
-
مانده تا سینی ما پر شود از صحبت سنبوسه و عید
چهارشنبه 14 فروردینماه سال 1387 18:20
مانده تا برف زمین آب شود مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر ناتمام است درخت زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد مانده تا سینی ما پر شود از صحبت سنبوسه و عید بهتر آن است که برخیزم رنگ را بردارم روی تنهایی خود نقشه مرغی بکشم سهراب
-
یه راه کوتاه می خوام
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1387 12:05
گر ز حال دل خبر داری بگو ور نشانی مختصر داری بگو مرگ را دانم ولی تا کوی دوست راه اگر نزدیک تر داری بگو مولانا
-
توهم توطئه
دوشنبه 12 فروردینماه سال 1387 02:53
با یه شخصی آشنا بودم همیشه توهم قطع ارتباط داشت..همینم باعث میشد رابطه اش خیلی تلاطم داشته باشه... یه بیماریه.. خانواده قزاقه مندیان تو سریال مهران مدیری هم همین درد و دارن... دارم یه کم مطالعه میکنم راجع بهش... شاید یه پست مفصل هم نوشتم ... پی نوشت : آخرین سکانس مرد هزارچهره مهران هم دچار این توهم شد.. شاید بشه گفت...
-
دل
پنجشنبه 8 فروردینماه سال 1387 20:30
شک نیست که روی یار دیدن..خوشتر ز گل و بهار دیدن....... امیرخسرو دهلوی
-
ای دریغ از من اگر مستم مسازد آفتاب
جمعه 2 فروردینماه سال 1387 11:17
بوی باران بوی سبزه بوی خاک شاخه های شسته باران خورده پاک آسمان آبی و ابر سپید برگ های سبز بید عطر نرگس رقص باد نغمه ی شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک میرسد اینک بهار میرسد اینک بهار خوش به حال روزگــار خوش به حال چشمه ها و دشت ها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه های نیمه باز خوش به حال دختر...
-
سرت سبز و دلت خوش باد جاوید
چهارشنبه 29 اسفندماه سال 1386 13:17
نوروز همه باغ و چمن غرق شکوفه است دل هر نفس از بوی گل و لطف هوا مست برخیز و به رقص آی و بنه بر سر غم پای بنشین و بخوان شعر و بده جام و بزن دست فریدون مشیری
-
برای خودم: عارف
چهارشنبه 29 اسفندماه سال 1386 12:40
۸۶ هم با همه آرزوهایی که توش داشتم تموم شد..همه تلاشهایی که کردم و همه سختی هایی که کشیدم..چه برای زندگی مادی و چه برای زندگی معنوی ام..حاصل این یک سال تا حالا که مطلوبم نبوده و نیست..امیدوارم بتونم از تجربه هاش استفاده خوبی بکنم تا شاید روزی بتونم یکی از بهترین سالهای زندگیم بدونمش...چیزی که برام روشنه اینه که خیلی...
-
اعتماد.قول.رابطه و قلب
چهارشنبه 29 اسفندماه سال 1386 00:19
هرگز این چهار چیز را در زندگیت نشکن..اعتماد.قول.رابطه و قلب...زیرا وقتی می شکنند صدا ندارند ولی درد بسیاری دارند.... چارلز دیکنز
-
خیر هر کسی در یک نقطه است
دوشنبه 27 اسفندماه سال 1386 11:23
دیروز دوست عزیزی می گفت: " خیر هر کسی در یک نقطه است ، باید بگردی آن نقطه را پیدا کنی".... و من با خودم می اندیشم برای پیدا کردن نقطه هایی از این دست ، به چقدر زمان و دانایی احتیاج دارم؟.......
-
توقع نداشتن
شنبه 25 اسفندماه سال 1386 16:24
توقع نداشتن در روابط، به نظرم، نکته اخلاقیِ خیلی مثبتی است. بحثم، بحثِ قناعت و اینها نیست. چیزی که در ذهن دارم و سعی میکنم بیانش کنم، بیشتر به کیفیتِ شادی در رابطهها برمیگردد. برایم از دو زاویه موضوعِ توقع مهم است: اول، وقتی از دوست/معشوق توقع داریم، توجهمان فقط و کاملاً معطوف به نیازهای خودمان است و دوم، وقتی...
-
پرنده مردنی است
شنبه 25 اسفندماه سال 1386 16:19
دلم گرفته است به ایوان میروم و انگشتانم را بر پوست کشیدهی شب میکشم چراغهای رابطه تاریکند کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است فروغ فرخزاد
-
همینجوری
جمعه 24 اسفندماه سال 1386 20:20
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره مو به مو شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو اینجا با صدای محمدرضا شجریان
-
فرصت شمار یارا
چهارشنبه 22 اسفندماه سال 1386 14:05
شادی بطلب که حاصل عمر دمی ست هر ذره ز خاک کی قبادی و جمی ست احوال جهان و اصل این عمر که هست خوابی و خیالی و فریبی و دمی ست خیام
-
در عبور است از زمستان دانه گندم
یکشنبه 19 اسفندماه سال 1386 18:51
ایستاده « ابر و باد و ماه و خورشید و فلک» از کار زیر این برف شبانگاهی بدتر از کژدم می گزد سرمای دی ماهی. کرده موج برکه در یخ برف دست و پای خویشتن را گم. زیر صد فرسنگ برف، اما در عبور است از زمستان دانه گندم شفیعی کدکنی
-
زمام مراد
جمعه 17 اسفندماه سال 1386 10:09
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس حافظ
-
بستگی پاک
یکشنبه 12 اسفندماه سال 1386 19:31
من به سیبی خشنودم و به بوییدن یک بوته بابونه من به یک اینه یک بستگی پاک قناعت دارم من نمی خندم اگر بادکنک می ترکد و نمی خندم اگر فلسفه ای ماه را نصف کند...... سهراب
-
قربون صفای استاد
چهارشنبه 8 اسفندماه سال 1386 23:18
از سقراط پرسیدند چرا به معلمت بیش از پدر و مادرت احترم می گذاری؟ و او پاسخ گفت : زیرا پدر و مادر مرا از آسمان به زمین اوردند اما معلم مرا از زمین به آسمان برد....
-
روزها
سهشنبه 7 اسفندماه سال 1386 18:40
که نه قوت گریزست و نه طاقت گزندت
-
کسی نفهمید
یکشنبه 5 اسفندماه سال 1386 22:23
دوباره نمی خوام چشمای خیسمو کسی ببینه یه عمره حال و روز من همینه کسی به پای گریه هام نمی شینه دوباره یه گوشه میشینمو واسه دلم می خونم هنوز تو حسرت یه همزبونم ولی نمیشه گفت اینو میدونم بازم دوباره دلم گرفته دوباره شعرام بوی غم گرفته کسی نفهمید غمم چی بوده دلیل یک عمر ماتمم چی بوده